Google PageRank Checker Powered by  MyPagerank.Net
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند چون از صفّین به کوفه بازگشت به شبامیان گذشت و آواز گریه زنان را بر کشتگان صفین شنود . حرب پسر شرحبیل شبامى که از مهتران مردم خود بود به سوى حضرتش آمد . امام فرمود : ] چنانکه مى‏شنوم زنان شما بر شما دست یافته‏اند چرا آنان را از افغان باز نمى‏دارید ؟ [ حرب پیاده به راه افتاد و امام سواره بود ، او را فرمود : ] بازگرد که پیاده رفتن چون تویى با چون من موجب فریفته شدن والى است و خوارى مؤمن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :21
بازدید دیروز :2
کل بازدید :33355
تعداد کل یاداشته ها : 18
103/9/5
10:3 ص

به گزارش خبرگزاری فارس، کارگاه تخصصی داستان نویسی با حضور علی‌الله سلیمی، نویسنده حوزه ادبیات پایداری و همچنین جمعی از علاقمندان و نویسندگان زنجانی در حوزه هنری استان زنجان برگزار شد.


علی‌الله سلیمی در این کارگاه تخصصی داستان نویسی گفت: برگزاری کارگاه های داستان نویسی باعث ایجاد انگیزه و جرئت در نویسندگان مبتدی و تازه کار می‌شود.

وی نقد و بررسی آثار نویسندگان جوان را نیز از دیگر اهداف برپایی کارگاه های آموزشی برشمرد و افزود: این امر یکی از مهم‌ترین گام‌های تولید آثار فاخر در زمینه ادبیات داستانی است.

سلیمی در ابتدای این کارگاه آموزشی به معرفی قالب‌های مختلف نویسندگی پرداخت و گفت: گزارش، مقاله، تاریخ نویسی، خاطره نویسی و زندگی نامه نویسی، از جمله قالب های مختلف نویسندگی است که با داستان نویسی تفاوت دارد.

وی با اشاره به اینکه حس برانگیزی و تخیل از اصلی‌ترین الزامات یک داستان است، افزود: این دو عنصر در سایر قالب‌های نویسندگی الزامی نیست.


این نویسنده با بیان اینکه کسی می‌تواند یک داستان نویس موفق شود که قوه تخیل بالایی داشته باشد، اظهار داشت: البته این تخیل باید منطقی بوده و باورپذیر باشد.

وی در ادامه کلی‌گویی را یکی از مواردی عنوان کرد که باعث لطمه زندن به داستان می‌شود و افزود: داستان خوب داستانی است که در آن بیشتر به جزئیات پرداخته می‌شود.

سلیمی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه هر شخصی در زندگی خود می تواند حداقل یک داستان بنویسد، اظهار داشت: نوشتن یادداشت‌های روزانه اولین گام در داستان نویسی است.

وی با اشاره به اینکه زبان یک داستان باید متناسب با زبان جامعه عصر خود باشد، افزود: داستان‌هایی که در دهه های گذشته نوشته شده اند دیگر در جامعه امروزی کارایی ندارند.

این نویسنده در پایان گفت: داشتن سیر مطالعاتی نیز یکی از عوامل مهم موفقیت در داستان نویسی است.




  
  

برای سال و ماه جدید در جامعه و جمع خودمانی خودتان، پیشنهاد می شود به این نکته ها در رفتار و روابط بین فردی خویش توجه کنید.


به گزارش افکارنیوز، البته توجه داشته باشید که در این روزگار، همه حرف خوب می زنند اما آنچه برای دیگران توصیه، نصیحت و سخنرانی می کنند در عمل ناقص اجرا می شود. درست مثل روشنفکری ایرانی، که مثل بعضی چیزهای دیگر در مملکت ما، ناقص متولد شده است؛ مرور رفتار زشتی که به جهت تکرار تبدیل به فرهنگ فردی ما شده است. اما با کنار گذاشتن آنها می توان دنیای جدیدی را برای خود و کائنات ساخت.


1. هیچکس عقل کل نیست

در این جهان و بین مخلوقات خداوند، از شما بهتر نیز وجود دارد. بعضی از ما تصور می کنیم خدا فقط ما را با نهایت درایت و تفکر آفریده است. نشانه دانایی؛ اقرار به نادانی و ناتوانی در برابر دانش حقیقی کائنات است. در بارگاه حضرت عشق، آنها که ندانستند، به نادانی خویش اعتراف کردند اما شیطان که فرشته مغرور خداوند بود به تصور دانایی خویش، جاهلانه عمل کرد.


2. با یک بار دیدن یک نفر، قضاوت نکنیم

یکی از کارهای زشتی که معمولاً ما انجام می دهیم، قضاوت غیر عادلانه درباره افرادی است که شاید فقط یک بار آنها را دیده باشیم! این نهایت ظلم در حق شخصی است که نمی شناسیمش. آن قدر مطمئن قضاوت می کنیم و به شایعات دامن می زنیم! هیچ اشکالی ندارد که در اظهارنظرهایمان درباره سایرین، عجله نکنیم و برای حرمت و آبروی افراد احترام قائل شویم.


3. کارشناس چند رشته نباشیم

یک اتفاق زشت در کشور ما خود متخصص انگاری خودمان در زمینه های مختلف است. راستی چرا در بیست موضوع متعدد، یک نفر ثابت احساس می کند که خبره است؟ شاید این نیز شهامت بخواهد که وقتی فردی در موضوعی از ما سوالی پرسید، به او بگوییم که «نمی دانم، بلد نیستم، نیاز به تحقیق و مطالعه دارم».


4. مصرف زیاد، نشان شخصیت هست؟

خارج شدن از جاده اعتدال و میانه روی در هر زمینه ای زشت است. خود را اسیر مارک ها و برندها کردن، بسیار زشت است. بعضی از همسران و مادران ما، آن قدر درگیر وسواس تمیزی و مرتب بودن می شوند که فراموش می کنند، روح زندگی خانوادگی شان، در حال مرگ است! درست و به اندازه مصرف کردن را جایگزین بیماری خرید مدل های جدید کنید.


5. همیشه فقط حق با ماست؟

همه حق دارند در مسیر احقاق حق خود، تلاش کنند. اما زشتی رفتار برخی از ما این است که همواره حق خود می دانیم که در هر مجادله ای، تصور کنیم حق با ماست. برای لحظه ای به موضوع فکر کنید که چند بار جمله «من اشتباه کردم حق با شماست» را شنیده اید؟ زشت است که فردی همیشه حق را برای خویش بداند!


6. تفریحی، معتاد هیچ چیز نشویم

خیلی از زشتی های جهان شوخی شوخی جدی می شود. تمام سیگاری ها و معتادان هیچ وقت فکر نمی کردند قرار است در مرداب رفتاری گرفتار شوند که خارج شدن از آن انگیزه مردانه و سلیقه زنانه می خواهد. پس حواس مان به رفقای نارفیق و تفریحاتی که مثل "از چاله در چاه افتادن" است باشد. این نیز رفتار زشتی است که علیرغم دانستن مان، اما به دلایل مختلف به هر پدیده سرگرم کننده معتاد شویم حتی اگر آن چیز ساعت ها تلویزیون نگاه کردن باشد، که بی تردید به ضرر ماست.


7. فقط منافع خودمان را جدی نگیریم

همه آنها که زباله اتومبیل خود را در خیابان یا در قلب طبیعت رها می کنند باور دارند که منافع شخصی شان مهمتر از منافع جمعی و ملی است. اگر منافع جمعی ما کمی مهمتر از تامین نیازها و خواسته های خودمان بود بسیاری از کارهای زشتی که تاکنون بعضی از ما انجام داده ایم دیگر اجرایی نمی شد، خلاف های رانندگی، سرعت ها و سبقت ها را به خاطر بیاورید. بسیاری از حوادث جاده ای به بهانه و دلیل اجابت منافع آنی و فردی افراد است.


8. به بهانه انجام احکام، اخلاق را فراموش نکنیم

با آن همه خدای کوچک و بزرگی که بیش از ظهور آخرین پیامبر الهی در مکه وجود داشت و سختگیری بزرگان قریش جهت انجام احکام و رفتارهای خاص مورد نظرشان، به چه دلیل موجب ایجاد ضرورت بعثت پیامبر اعظم (ص) و نیز پذیرش دین جدید در بین مردم شد؟ حلقه مفقوده بشر در آن زمان و شاید اکنون، مفهوم «اخلاق» است. اخلاق، دلیل بعثت و ارسال رسالت جدید بوده و هست. حال آیا می شود به بهانه اجرای احکام، اخلاق را کنار گذاشت؟


9. تغییر از دیگران شروع نخواهد شد

با همه اشکالاتی که اطراف ما وجود دارد اما گروهی فکر می کنند برای اصلاح امور باید اتفاقی از بالا رخ دهد. انگار ما خود نمی توانیم مبنای تغییر باشیم. برای برطرف کردن زشتی نباید به سایرین و تلاش از ما بهتران متکی بود. این نیز یک رفتار زشت است که ما گناه همه ضعف ها را به گردن دیگران بیندازیم و نیز جهت تحول، توقع داشته باشیم که دولت مثلاً افسردگی یا ناآرامی روحی و نداشتن برنامه برای شادی و تفریح پایان هفته ما را تغییر دهد.


10. فردای طبیعت را فدای هوس امروزمان نکنیم

گاهی برخی از ما فراموش می کنیم که طبیعت، امانت و هدیه الهی برای همه نسل هاست. اما بعضی افراد باور دارند که حرمت یک دیگ براساس جوشیدن یا نجوشیدن برای ما تعیین می شود. کنار دریا، میان جنگل و حتی در کوچه منتهی به خانه مان، بی توجهی به طبیعت و آلودگی زیست محیطی، نوعی خودکشی و دیگر کشی است.


11. دروغ مصلحتی، با هر منطقی مصلحت نیست

در ادبیات دینی ما بی نمازی، بی حجابی، بی محاسنی و خیلی بدی های دیگر؛ دشمنی با خدا و بدترین گناه، ذکر نشده بلکه دروغ و دروغگویی عنوان شده است. پس به هیچ بهانه ای نمی توان دروغ گفت: دروغ برای هر کسی و به خصوص برای کسی که خود از زشتی دروغ می گوید زشت تر است اما کسی که خود مدعی زشتی دروغ و همچنین گوینده دروغ است در واقع دروغ و دروغگویی را برای دیگران زشت می داند و نه برای خود. چنین فردی با دروغ دیگر سعی می کند دروغ ثابت شده خویش را کتمان کند.


12. اخمو و عصبانی بودن، نشانه وقار نیست!

یک رفتار زشت که به جهت تکرار زیاد، متاسفانه به عادت و فرهنگ فردی ما تبدیل شده؛ خود درگیری مزمن است. همیشه اخمو بودن و با عصبانیت برخورد کردن، ما را از دیگران جدا می کند. اگر مدیر یا بزرگتر یک خانواده هستید، بد نیست که شخصیت خود را از عینک دیگران ببینید. جدی بودن با عصبانی بودن متفاوت است. معمولاً آدم هایی که ایست قلبی یا سکته قلبی می کنند همان هایی هستند که با لبخند قهر کرده اند.


13. کمتر حرف درست بزنیم و بیشتر درست عمل کنیم

در روزگاری که همه حرف خوب می زنند، خوب عمل کردن باید بیش از پیش مورد توجه مان باشد. یکی دیگر از رفتارهای زشت دیگری که می توان آن را کنار گذاشت، کمتر حرف زدن و بیشتر عمل کردن است. توفیق حرف های معلمان و مربیان تربیتی را باید در تربیت فرزندان و خانواده ایشان جستجو کرد. نکته دیگر، اظهارنظر نکردن درباره همه موضوعاتی که «می دانیم» یا «نمی دانیم» است! اولین گام خردمندی؛ تفکر و سکوت است.


  

در این قسمت از وبلاگ طی چند مرحله متن کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران اثر شهید مطهری را برای شما قرار می دهم . منتظر نظراتتان هستم .


به طورى که تاریخ شهادت مى‏دهد، ما ایرانیان در طول زندگانى چندین هزارساله خود با اقوام و ملل گوناگون عالم، به اقتضاى عوامل تاریخى گاهى روابط دوستانه و گاهى روابط خصمانه داشته‏ایم. یک سلسله افکار و عقاید در اثر این روابط از دیگران به ما رسیده است، همچنانکه ما نیز به نوبه خود در افکار و عقاید دیگران تأثیر کرده‏ایم. هر جا که پاى قومیت و ملیت دیگران به میان آمده مقاومت کرده و در ملیت دیگران هضم نشده‏ایم، و در عین اینکه به ملیت خود علاقه مند بوده‏ایم این علاقه مندى زیاد تعصب آمیز و کورکورانه نبوده و سبب کورباطنى ما نگشته است تا ما را از حقیقت دور نگاه دارد و قوه تمیز را از ما بگیرد و در ما عناد و دشمنى نسبت به حقایق به وجود آورد.
از ابتداى دوره هخامنشى که تمام ایران کنونى به اضافه قسمتهایى از کشورهاى همسایه تحت یک فرمان درآمد، تقریباً دو هزار و پانصد سال مى‏گذرد. از این بیست و پنج قرن، نزدیک چهارده قرن آن را ما با اسلام به سر برده‏ایم و این دین در متن زندگى ما وارد و جزء زندگى ما بوده است؛ با آداب این دین کام اطفال خود را برداشته‏ایم، با آداب این دین زندگى کرده‏ایم، با آداب این دین خداى یگانه را پرستیده‏ایم، با آداب این دین مرده‏هاى خود را به خاک سپرده‏ایم. تاریخ ما،
ادبیات ما، سیاست ما، قضاوت و دادگسترى ما، فرهنگ و تمدن ما، شؤون اجتماعى ما، و بالأخره همه چیز ما با این دین توأم بوده است. نیز به اعتراف همه مطلعین، ما در این مدت خدمات ارزنده و فوق العاده و غیرقابل توصیفى به تمدن اسلامى نموده‏ایم و در ترقى و تعالى این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان، از سایر ملل مسلمان- حتى خود اعراب- بیشتر کوشیده‏ایم. هیچ ملتى به اندازه ما در نشر و اشاعه و ترویج و تبلیغ این دین فعالیت نداشته است.
بنابراین حق داریم روابط اسلام و ایران را از جهات مختلف مورد بررسى قرار دهیم و سهم خود را در نشر معارف اسلامى و نیز سهم اسلام را در ترقى مادى و معنوى خویش با دقت کامل و با اتکا به مدارک معتبر تاریخى روشن نماییم.


92/4/9::: 9:0 ص
نظر()
  
<      1   2   3