خبرگزاری میراث فرهنگی: ساز تار که با تار و پود زندگی مردم ایران آمیخته است، اکنون به نام کشور دیگری ثبت میشود و مردم دنیا آن را با نام مردم سرزمین دیگری که زمانی جزو ایران بزرگ بود، میشناسند. ثبت این ساز برای مردمی که بیشترین خاطره موسیقی خود را با این ساز دارند، بسیار گران آمده و منتظر هستند که متولیان سازمان میراث فرهنگی که در این نشست حضور داشتند و اقدامی انجام ندادند. اکنون برنامه خود را برای بازگرداندن این هویت گمشده به مردم اعلام کنند.
این برای نخستین بار نیست که کشورهای همسایه ایران پیش دستی کرده و میراث معنوی ایران را به نام کشور خودشان ثبت میکنند. آثاری چون «مقامهای موسیقی آذربایجان» و همچنین ثبت «هنر موسیقی عاشیقها» نمونه هایی بودند که ثبت شدند، بیآنکه نامی از کشور ایران برده شود. کشور ترکیه نیز در سالهای اخیر در اقدامات مشابهی به اعتبار آرامگاه مولانا، دست به ثبت «مراسم سماع درویشان مولوی» زد، بیتوجه به اینکه مولوی یک شاعر پارسی گو بوده است.
از آنجایی که این موردها بسیار بوده و هر روز بر تعداد آن افزوده میشود، به نظر میرسد که مسئولان ارشد باید تدبیری نو برای آن اندیشیده و به این روند زدوده شدن مشاهیر و هنر و سنت از تاریخ مردم ایران پایان دهند.
تحقیق کنید، حقیقت باید روشن شود
ثبت تار به نام کشور آذربایجان با اعتراضی بسیاری از کارشناسان آشنا به تاریخ تار همراه شده است. آنها در گفتوگو باchn در این مورد این مسئله تاسف خود را ابراز کرده در باب روشنگری کوتاهی درباره تاریخ ساز تار نکاتی چند را یادآور شدند.
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده به نام تار و سهتار درباره ثبت ساز «تار» به نام کشور آذربایجان میگوید: «بر هیچ انسان آشنا با فرهنگ و پیشینه ایران، پوشیده نیست که موسیقی و به تبع آن سازهای این کشور، از گذشتههای دور تا به امروز تاثیری عمیق و انکار ناشدنی بر موسیقی کشورهای اطراف داشته است.»
به گفته او، سازهای ایرانی نظیر عود، سنتور، دوتار و رباب تاثیر زیادی در به وجود آمدن سازهای خانواده پیانو، ویولن و گیتار داشته است. که در این باره به گواه مستندات تاریخی میتوان مفصل سخن راند.
ساکت که به دلیل تکنیک بالای نوازندگی و همچنین نوآوری مشهور است، تار را ساز ملی ایران نامیده و میگوید: «تا حدود ۵۰ تا ۶۰ سال پیش ساز رایج ایرانی، تار پارسی بوده است. اگر نگاهی به گذشتهها بیاندازیم به راحتی در مییابیم، اغلب هنرمندان بزرگ عرصه موسیقی قدیم ایران لاقل از پانصد سال پیش تا به امروز نوازنده ساز تار بودهاند.»
به گفته او، تا کنون بیشتر ردیفهایی که نوشته شده، برای ساز تار نوشته شده است.
او در رد ثبت تار به نام کشور آذربایجان نقبی به گذشته زده و میگوید: «کشور آذربایجان کنونی در ۱۰۰ سال پیش از این جزو خاک و قسمتی از سرزمین پهناور ایران بوده است که در اثر بیکفایتی و بیلیاقتی پادشاهان قاجار بر اثر قرارداد ترکمانچای برای صدسال از ایران جدا شده است. این جدایی باعث شده که لحن و لهجه بسیاری از مقامهای مشترک ایرانی و آذری و به طبع آن شکل سازها اندکی تغییر کند. که نظیر آن را در لهجه زبان مردم مناطق مختلف ایران به وضوح میتوان مشاهده کرد.»
ساکت ادامه میدهد: «به طور طبیعی همانطور که لهجه گویشها به خاطر تغییرات جغرافیایی و اقلیمی از لحاظ اکسان کلمات تغییر میکند، لهجه موسیقی مردمان و شکل ابزار موسیقی آنها نیز کم کم دستخوش تغییر میشود و این در موسیقی و سازهای آذری اتفاق افتاده است.»
او در ادامه به تغییراتی که از سوی عُزیر حاجیبیگف در لحن و گویش مقامهای آذری ایجاد شده است اشاره کرده و میگوید: «بیگف با تغییراتی که در مقامهای آذری به وجود آورد، لهجه و گویش مقامهای آذری تا حدودی تغییر داد هر چند در ابتدا با مقاومتهای زیادی مواجه شد. هرچند نام بسیاری از مقامها، هنوز همان نامهای پارسی مانده که در موسیقی ایرانی هم کاربرد داشته و دارد، نامهای نظیر سهگاه، چهارگاه بیات شیراز بیات اصفهان -شور و... است.»
ساکت تاکید کرد که تشابه گام آنها با گامهای ایرانی همه و همه بیانگر این حقیقت است که سرزمین ایران و فرهنگ ایرانی که آذربایجان کنونی در حدود ۱۰۰ سال پیش جزوی از این سرزمین بوده، سرمنشاء لحن، آهنگ و سازهای آن بوده است. یعنی تار و سه تار و کمانچه و سنتور.. است. آذریها در تار و کمانچه پیشرفت زیادی کردند ولی در سنتور و سه تار رشد چشمگیری از خود نشان ندادند. البته به تار سیمهای چندی نیز اضافه کردند و هنوز همانگونه تار را در دست میگیرند که سابقا در ایران به کار برده میشد.
او معتقد است که استاد علینقی وزیری طرز گرفتن و نواختن تار را عوض کرد و از آن پس به این گونه که امروز شاهد آن هستیم نواخته میشود.
ساکت همچنین در پاسخ به این سوال که سرمنشاء تار کدام یک از شهرهای ایران هستند، میگوید: «سرمنشاء تار به احتمال زیاد شهرهای مرکزی و فرهنگی ایران آن زمان، یعنی اصفهان یا خراسان بوده است. هرچند برخی محققان غربی و قلم به مزدانی همچون جرج فارمر، این مسئله را تکذیب میکنند. و سر چشمه موسیقی شرق را به اعراب نسبت میدهند. اما به گواه تاریخ موسیقی ایرانی و سازهای ایرانی در طول تاریخ الهام بخش هنرمندان کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه بوده است. در این راستا میتوان به کتاب «مداومت در نفوذ علمی و عملی موسیقی ایران در کشورهای همسایه» نوشتهی دکتر مهدی فروغ اشاره کرد.
او در ادامه بار دیگر تاکید میکند: «از طرف دیگر خواستگاه تار باید محلهای کم رطوبت مانند اصفهان و یا خراسان قدیم باشد. و مناطق رطوبتی مانند شمال و یا جنوب ایران و یا باکو و آذربایجان که لب دریاست و رطوبت زیاد دارند مناسب برای ساختن و نواختن تار نبوده و نیست. احتمال میرود که این ساز، توسط نوازندگان خصوصی حاکم و یاشاهزادهای که به حکومت آذربایجان منسوب شده است و همراه وی بوده است به آنجا برده شده و سپس مورد توجه و علاقه مردم آن دیار قرار گرفته همانگونه که بربت ایرانی با نام عود به کشورهای عربی برده شد و آنچنان مورد علاقه آنها قرار گرفت که امروزه بسیاری این ساز را یک ساز عربی میدانند اما شواهد و مستندات تاریخی به این ادعا صحه نمیگذارند.
به گفته ساکت، بجاست که محققین ما در این باب تحقیقی شایسته به عمل آورند تا بار دیگر تاثیر فرهنگ ایران بر کشورهای همسایه بیش از پیش روشن شود.
به حال ما و دولت ما باید گریست
داریوش پیرنیاکان، نوازنده تار و پژوهشگر نیز با اظهار تاسف از اتفاق رخ داده در زمینه ثبت تار به نام کشور آذربایجان، به گذشتهها بازگشته و بار دیگر یادآور میشود که زمانی آذربایجان بخشی از ایران بوده است. سرزمینی که زمانی اران نام داشته است و نام کنونیاش نیز وام گرفته از آذربایجان ایران است.
او معتقد است که باید به حال ما و دولت گریه کرد که اینگونه اسم شاعران و اسم موسیقی ما را میبرند و در این زمینه باید مسئولان مربوطه در سازمان میراث فرهنگی پاسخگو باشند.
پیرنیکان میگوید که اصلا تار قفقازی وجود نداشته است. تار در ایران و توسط هنرمندان ایرانی ساخته شده است و تعلقی به کشور آذربایجان ندارد.
او نیز معتقد است که از ساختار تار میتوان خواستگاه آن را شناخت و ساختار تار خود گویای آن است که به شهرهای کنار دریا و مرطوب تعلق ندارد.
نایب رییس خانه موسیقی، با یادکردن از نقاشیها و اسناد به جا مانده از تار تاکید میکند که این ساز متعلق به ایران است و خواستگاه دیگری ندارد.
او دوباره یادآور میشود که حتی عاشیقها هم مربوط به سرزمین ایران بودند و بعدها به دلیل بیسوداری و کج فهمی به نام کشور دیگری ثبت شده است.
هرچند مسئولان میراث فرهنگی امیدوار هستند که ثبت تار بعدها از سوی این سازمان پیگیری میشود اما کارشناسان و دوستداران موسیقی خواستار توقف چنین روندی در ثبت معنوی یونسکو هستند.